جهاندار امینی

مقدمه
دین اسلام همزمان با تلاش برای بهترسازی یک زندگی اجتماعی براساس امنیت و آرامش در تمام مراحل شکل گیری یک نظام اسلامی، اصل تزکیه نفس افراد و مواردی از قبیل امر به معروف و نهی از منکر را، وظیفه‏ای بر دوش این بینش و تفکر دینی می‏داند و در یک جمله می‏توان گفت: اسلام و نظام بزرگ حقوق و تکالیف آن، تمام تلاش خود را برای حفظ ضروریات پنجگانه (دین، نفس، عقل، مال، نسل) انجام می‏دهد و یا به عبارتی حکمت تشریع و حتی هدف خلقت را، فقط این ضروریات و حفظ آنها می‏داند. چنین نظامی مصلحت را حفظ ضرورت و مفسده را به خطر افتادن آن می‏داند، پس وضع حقوق و تکالیفش در راستای این هدف می‏باشد و جزا و عتابش بر این اساس بنا شده است. بنابراین در این نوشتار برآنیم به این سؤالات که در راستای حقوق و تکالیف است جواب ‏دهیم:
ـ چرا اسلام بر اجرای حدود بسیار تأکید دارد؟
ـ آیا اصل شخصی بودن مجازاتها در اسلام وجود دارد؟
ـ جایگاه حقوق و تکالیف و تقدیم و تأخّر آنها در اسلام؟
ـ آیا جهل به قانون در اسلام پذیرفته شده است؟
ـ آیا هدف از وضع مجازاتها، اجرای آنهاست؟

هدف شریعت آسمانی
نظام اسلام با مجموعه‏ای از حقوق و تکالیف آمده است تا سعادت و امنیت و آرامش دنیا و آخرت را تأمین کند و با بیان حلال و حرام و وضع مجازاتهایی از قبیل حدود و تعزیرات و حبس و شلاق و... برای مرتکبین فحشا و منکرات، مفسدین در زمین، قیام به امر به معروف و نهی از منکر، تبیین انواع معاملات با شرایط و ارکان آن، تأکید بر اجرای عدالت و قسط و مساوات و برابری و دوری از هرگونه تبعیض و فواصل طبقاتی و یک نظام اجتماعی مشتمل بر رفاه و آسایش عمومی و وضع قوانین اجتماعی برای یک زندگی مسالمت‏آمیز، تلاش می‏کند، تا نه تنها یک جامعه خاص، بلکه بشریت را بسوی سعادت و خوشبختی هدایت کند.

تبیین بعد تکلیف
در شریعت اسلام فرد زمانی مورد عتاب و عقاب قرار می‏گیرد که ابتدا تبیین و تشریحی صورت گرفته باشد.
{رُّسُلاً مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلاَّ یکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزاً حَکِیماً} (نساء، 165)
ما پیامبران را فرستادیم تا مژده‏رسان و بیم‏دهنده باشند و بعد از آمدن پیامبران حجت و دلیلی برای مردم باقی نماند.
و قاعده «قبح عقاب بدون بیان» در تأیید این مسأله است، مجازاتی صورت نخواهد گرفت مگر اینکه چرا و چگونگی آن به افراد رسیده باشد. { وَمَا کُنَّا مُعَذِّبِینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً} (اسراء، 15)
ما مجازات نخواهیم کرد مگر اینکه پیغمبری، روان سازیم.
و این سنت الهی برای تمام عصرها بوده است.

هر کس مسئول اعمال خویش است
خطاب الهی شامل تک تک افراد جامعه می‏شود و هر کس موظف بر انجام تکالیف خود می‏باشد. و مسئولیت فردی است و گروهی نیست و همچنین بر ارث برده نمی‏شود. {وَکُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَآئِرَهُ فِی عُنُقِهِ ...} (اسراء، 13)
ما اعمال هر کسی را به گردنش آویخته‏ایم.
و یا آیات دیگری از قبیل {قُلْ أَغَیرَ اللَّهِ أَبْغِی رَبّاً وَهُوَ رَبُّ کُلِّ شَیءٍ وَلاَ تَکْسِبُ کُلُّ نَفْسٍ إِلاَّ عَلَیهَا وَلاَ تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَّرْجِعُکُمْ فَینَبِّئُکُمْ بِمَا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ} (انعام، 164) و {لَّیسَ بِأَمَانِیکُمْ وَلا أَمَانِی أَهْلِ الْکِتَابِ مَن یعْمَلْ سُوءًا یجْزَ بِهِ وَلاَ یجِدْ لَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَلِیاً وَلاَ نَصِیراً} (نساء، 123) و یا حدیث «الا لایجنی جان الاّ علی نفسه»

آخرین مرحله، اجرای مجازات
نظام اسلامی ابتدا با تربیت و تزکیه افراد شروع می‏شود، تا زمینة نزول احکام و تعلیم و تبیین برنامه‏هایش فراهم گردد و آنگاه متناسب با بسترهای مکانی و زمانی قوانین خود را وضع می‏کند. محمدبن جریر طبرسی در تفسیر آیه 25 سوره حدید که می‏فرماید: {لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنزْلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیعْلَمَ اللَّهُ مَن ینصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِی عَزِیزٌ} اینچنین می‏گوید:
خداوند در ابتدای آیه می‏فرماید: ما پیامبران خویش را با براهین روشن و اولی متقن فرستادیم بعد می‏فرماید به آنها کتاب و احکام و شرایع دادیم و در مرحله سوم اشاره دارد که به آنها امر کردیم تا به میزان و ترازوی عدالت و براساس کتاب حکم کنند و در مرحله چهارم می‏فرماید و انزلنا الحدید که نشان از قوت و شدت عمل است که از این مرحله منافع مختلفب می‏توان کسب کرد.
در حدیث قدسی آمده است که «اِنّ رحمتی تغلبَ غضبی» و یا به عبارت دیگر «اِنّ رحمتی سَبقَت علی غَضَبِی» یعنی خداوند می‏فرماید: رحمت من بر غضب و قهرم سبقت دارد. از این حدیث فهمیده می شود که تهدید و عقوبات الهی آخرین مرحله می‏باشد. یعنی «آخر الدّاءَ الکیء».
شریعت الهی تمام راهها و فرصتهایی را که احتمال برگشت مجرم را به جامعه می‏دهد، رعایت می‏کند. مثلاً تشویق به عفو و بخشش.
{وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِیضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن یعْفُونَ أَوْ یعْفُوَاْ الَّذِی بِیدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَینَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ} (بقره، 237)
یعنی «اگر شما بخشش کنید به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را میان خویش فراموش نکنید»
توبه نیز از دیگر موارد اسقاط مجازات است «فَتابَ علیکم وَ عَنا عنکُم» و یا می‏فرماید:
{وَإِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُواْ لِی وَلْیؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ} (بقره، 186)
و این خود حکمت تشریع و مجازات را نشان می‏دهد که هدف عقاب و اجرای مجازات نیست بلکه تلاش برای اصلاح متخلفین و ایجاد امنیت در جامعه است. به نظر فقهاء حنبلی و در رأس آنها خود امام احمد، توبه مسقط تمامی حدود و عقوبات می‏باشد. با استدلال به اینکه پیامبر می‏فرماید: «اَلتّائب مِنَ الذنب کمَن لاذنب له‌». توبه‏کننده از گناه مَثَل کسی است که گناه مرتکب نشده باشد. و یا حدیث «التوبة تجبّ ما قبلها» توبه ماقبل خود را محو می‏کند.

تلاش برا ی جلوگیری از اجرای مجازات
دین اسلام نه تنها مجازات را در آخرین مرحله نهاده است بلکه در تلاش است که حتی این مجازات را به اجرا نرساند و در هر جایی که نتوانسته باشد، زمینه را برای افراد ایجاد کند، در مقابل نیز، شدت برخورد را کاهش داده است، مثلاً در سالی که قحطی جزیرة العرب را در بر می‏گیرد و به سال «عام المَجاعة» مشهور است خلیفه دوم به تمام حکام و اُمرا می‏نویسد که امسال دست دزد را قطع نمی کنیم و وقتی که اعتراضات شدیدی به وی می‏شود که اجتهاد در مقابل نص کرده است، در جواب می‏گوید: ما امسال نتوانسته‏ایم که فقر را ریشه‏کن کنیم، پس نمی‏توانیم دست دزد را قطع کنیم.
و با وجود هر شبه‏ای از اجرای حدود خودداری می‏کند «اِدرَاوا الحُدودَ بالشُّبهات» تعلیمات این نظام الهی به گونه‏ای است که تصوری در افراد ایجاد می‏کند که تربیت اجتماعی و پذیرش محدودیتها را ممکن سازد و در جریان اجتماعی شدن و پیدایش شخصیت اجتماعی در فرد به وجود می‏آید که بعضی از روانشناسان آن را "احساس عدالت" نامیده‏اند. یعنی این احساس که محدودیتها همگانی است و تخلف از محدودیتها از طرف هر شخصی که صورت گیرد با مجازات و شماتت اجتماعی روبرو خواهد شد.
حفظ نظم و امنیت اجتماعی به پیدایش و رشد این عدالت بستگی دارد. وقتی جرمی صورت می‏گیرد، احساس عدالت افراد جریحه‏دار می‏شود و جامعه سخت برانگیخته می‏شود و تقاضای مجازات مجرمین را می‏کنند. و احساس عدالت در یک نظام اسلامی به اندازه‏ای قوی است که حتی افراد مرتکب به جرایم با مراجعه و اعتراف به جرم، خواستار اقامه حدود به منظور تطهیر نفس خویش و بازگشت به توازن اصلی جامعه هستند.
قوانین اسلامی در یک نظام اسلامی قابل اجراست
نظام اسلام، مجموعه‏ایست که اعضاء آن بر همدیگر مرتبطند و نمی‏توان، بخشی از آن را گرفت و سایر بخشها را رها نمود و یا تکالیف را تحمیل کرد و از حقوق افراد خبری نباشد، این کار تجربه احکام خواهد بود. {ثُمَّ أَنْتُمْ هَـؤُلاءِ تَقْتُلُونَ أَنْفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقاً مِّنْکُمْ مِّن دِیارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیهِمْ بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن یأتُوکُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَآءُ مَن یفْعَلُ ذلِکَ مِنکُمْ إِلاَّ خِزْی فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَیوْمَ الْقِیامَةِ یرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الّعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ} (بقره، 85)
آیا به بخشی از کتاب ایمان می‏آورید و به بخشی دیگر کفر می‏ورزید.
بر همین اساس در جوامعی که از مکتب اسلام، فقط اسمی به ارث برده‏اند و حتی نتوانسته‏اند بخش کوچکی از نظامهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این مکتب را فراهم کنند و بدون مقدمات و پیش فرضها، نمی‏توان به اجرای مجازات پرداخت. چه بسا اجرای مجازاتها بصورت شکلی و ظاهری، ایجاد تنفر در مسلمانان شود و حتی عدم صلاحیت، اسلام در اجرای قوانین را نشان می‏دهد و همچنین شماتت دشمنان را نیز به همراه دارد.



نتیجه‏گیری
1ـ اسلام برای اجرای عدالت و ایجاد امنیت از اجرای حدود و مجازات کوتاهی نمی‏کند اما به مجرم فرصتها را برای جبران و اصلاح و برگشت به جامعه می‏دهد.
2ـ اسلام ابتدا به دادن حقوق , تکالیف و وظایف و بعد به اجرای مجازات و عقوبات می‏پردازد.
3ـ هیچ جریمه و مجازاتی قبل از تشریع قوانین و جهل به آن صورت نمی‏گیرد.
4ـ هرگونه شبهه مانع اجرای حدود می‏شود.



منابع و مآخذ
ـ ابوزهرة، محمد، الجریمة و العقوبة فی فقه الاسلامی، بیروت، دارالفکر.
ـ الخن، مصطفی، دیب البغا، مصطفی، الشربجی، علی، الفقه المنهجی، تهران، احسان، 1379.
ـ خرم دل، مصطفی، تفسیر نور، تهران، احسان، 1379.
ـ رمضان البوطی، محمد سعید، مصلحت و شریعت، ترجمه اصغر افتخاری، تهران، گام نو، 1384.
ـ زحیلی، وهبة، الفقه الاسلامی و ادلته، بیروت، دارالفکر، 1997 م.
ـ صانعی، پرویز، حقوق جزای عمومی، تهران، طرح نو، 1383.
ـ عویس، عبدالحلیم، موسوعة الفقه الاسلامی المعاصر، بیروت، دارالوفاء.
ـ دارالکتب العربی، الاحادیث القدسیة، بیروت، دارالکتب العربی، 1422 هـ .